سخن مشهور در السنه اندیشمندان مسلمان این است که معرفت رب متوقف بر معرفت نفس است. بسیاری از حکمای مسلمان از معرفت نفس به عنوان برهانی بر خداشناسی استفاده میکنند. اما طبق مبانی حکمی صدرالمتألهین، درصورتی معرفت، از نفس به رب حاصل میشود که علیّت به معنی رابطۀ وجودی بین علت و معلول باشد؛ البته در اینجا نیز دستیابی به معرفت رب از طریق معرفت نفس خالی از اشکال نیست، اما در صورتی که علیّت به معنی تجلّی و تطورّ ذات الهی به شئون و مجالی؛ بهعنوان رأی أدقّ، محط نظر قرار گیرد، وجود، تنها یک شخصِ واحدِ متفرد خواهد داشت و تجلیات آن. که در این صورت، دیگر دستیابی به معرفت نفس بدون معرفت رب امکانپذیر نخواهد بود تا بتوان بهوسیله آن انتقال به معرفت رب میسور شود، چون علاوه بر اینکه، علم از نفس به رب، بهدلیل مخلوق و معلول بودن نفس، علم معلول به علت است و مفید یقین نیست، تجلیّات الهی و ماهیات امکانی ازجمله نفسِ آدمی، هویت عینالربطی به مربوط الیه خود دارند و عین الربط در هیچ امری، حکم استقلالی ندارد؛ این مطلب با تحلیل و توصیف آراء صدرالمتألهین با هدف تبیین و تفسیر صواب از کیفیت کسب معرفت رب و نفس صورت پذیرفته است که نتیجه آن انتقال از معرفت رب به معرفت نفس میباشد و اساساً لمیّت برهان بر حق، اینگونه تضمین میشود.
ارسال نظر در مورد این مقاله