زیبایی و ماهیت آن یکی از بحث برانگیزترین مباحث فلسفیِ فیلسوفان است. در میان فلاسفه یونان باستان، کلیمیها و قرون وسطاییها نیز زیبایی، خیر، حقیقت، و عدالت، مطرح شده است. برخی از متفکران غرب، زیبایی و حقیقت آن را به نحوی مطرح کردهاند که یکی از براهین اثبات وجود خدا به این عنوان نام گرفته است. ماهیت زیبایی و چگونگی اثبات وجود خداوند از طریق زیباییهای جهان و ارتباط بین زیبایی و علوم موفق مسئلهای است که رابین کالینز به آن پرداخته و این پژوهش سعی به بررسی و تحلیل نظرات وی دارد. بر این اساس نگارنده با طرح پرسشهای فرعیتر و با روش توصیفی-تحلیلی میکوشد، تا ابعاد این مسأله را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. یافتههای پژوهش نشان می-دهد: این استدلال با دو طریق معرفتشناختی و هستیشناختی سعی بر اثبات وجود خداوند دارد. این شیوهها به توانایی ما در شناخت زیبایی یا بر وجود فینفسه زیبایی متمرکزاند. دیدگاه کالینز در باب زیبایی، از غنا و برجستگی خاصی برخوردار است و روشن گردیده که ایشان سادگی همراه با تنوع را معیار زیبایی میداند. همچنین کالینزمعرفتشناختی و هستیشناختی را کنار هم قرار میدهد و به همسویی بین زیباییشناختی انسان و نظریههایِ موفقِ علوم معتقد است. وی با شناخت جهان به عنوان اثرِ خالق و با تأکید بر انسان محور بودن زیبایی، به اثبات وجود خداوند، خالقِ زیباییها می-پردازد. اگر چه چالشهایی چون شتابزده عمل کردن، عدم وضوحِ استدلال، بر این برهان وارد شده است. اما همچنان این برهان به عنوان ابتکاری نو در قرن معاصر مرکز توجه است.
ارسال نظر در مورد این مقاله