ناسازوارة [- پارادوکسِ] معدوم مطلق را از دو نگرگاه میتوان بررسید: پژوهشی و آموزشی. از نگرگاه پژوهشی مهمّ است؛ زیرا گزارههایی را چون امتناع تناقض، دور، و تسلسل به چالش میکشد که شالودهی اندیشه و دانش ما را میسازند. از نگرگاه آموزشی نیز اهمّیّت دارد؛ چراکه در دو کتاب پرکاربرد درسی یعنی بدایة الحکمة و نهایة الحکمة بدان پرداخته شده است، امّا بسیار کوتاه و گذرا. همین کوتاهی و اجمال، خطابرانگیز بوده، فلسفهآموزان را با سرگردانی و فلسفهپژوهان را با دشواری روبهرو ساخته است؛ بهگونهای که در تعلیقة علی نهایة الحکمة نویسندة اندیشهمند به مرحوم علّامه نسبت پریشانگویی داده است. در این نوشتار، پس از تبارشناسی ناسازوارة معدوم مطلق و برشمردن ناسازوارههای همسرشت و همسرنوشتِ با آن، دو نکته را آشکار ساختهام: الف) صدرالمتألّهین در نوشتههای خود برای فروگشودن این دشواره از دو شیوه یاد کرده است که عبارتهای بدایة ناظر به یکی است و عبارتهای نهایة ناظر به دیگری. بدینسان، نسبت پریشانگویی از آستان علّامه پیراسته میشود. ب) اگرچه ملّاصدرا این دو شیوه را نوآوری خود میشمارد، امّا این دو از نوآوریهای میردامادند که تبار آنها به دانشمندانی چون ایجی، تفتازانی، و طوسی میرسد.
کلیدواژهها: ناسازواره (پارادوکس)، معدوم مطلق، حمل اوّلی ذاتی، حمل شایع صناعی.
ارسال نظر در مورد این مقاله