در علم ارسطویی تبیین یک چیز یا یک امر بر وفق صورت حقیقی یا ذات معقول آن و غایتی که داشت و هدفی که برمیآورد انجام میشد. مثلاً چرا اشیا سقوط میکنند؟ بر اساس رأی ارسطو و پیروانش حرکت طبق تمایل ذاتی هر چیز به بازجست قرارگاه طبیعیاش، تبیین میشود. قرارگاه یا «مقر طبیعی» آتش بالاست و مقر خاک پایین است. اشیا سنگینتر گرایش نیرومندتری به سمت اسفل دارند و لذا باید سریعتر سقوط کنند. غایت حرکت- غایت به هر دو معنا، هم به معنای نهایت و هر به معنای غرض و غایت – بیشتر مورد توجه است تا جریانهایی که در آن میان و پیش از آن اتفاق میافتد. بدین جهت علیَت با توجه به هدفهای آینده (علل نهایی) و تمایلات ذاتی (علل صوری) توصیف میشود، نه صرفاً با آثار رویدادهای گذشته (علل فاعلی) که بر مواد منفعل و مستعد (علل مادی) عمل میکند.
سخنان فوق به این معنا نیست که در علم ارسطویی مشاهده جایی نداشت. ارسطو خود در ردهبندی زیستشناختی، پژوهشهای فراوانی کرده بود که مستلزم مشاهده دقیق بود. ولی بحث غایت یعنی همان مسئله هدفدار و با قصد و غرض انگاشتن هر چیز و هر کار، علیالاصول جای خود را به نظریه هایی که بتوان با تجربههای بیش تر امتحانشان کرد، نپرداخته بود.
ارسال نظر در مورد این مقاله